طیب طاهری
این مقاله در فصلنامه کشکول شماره 7 بهار سال 1396 چاپ شده است
« اول و آخر یار»
«نگاهي بر نسخ کلامی يارسان »
کلام :
تبلور حق و حقیقت در کلمه را «کلام» گویند. و چون یارسان به فلسفه ی وحدت الوجود قائل است در نتیجه گفته ی هر بزرگ مردی با هردین و مذهب و نژادی که حق و حقیقت را در واژه انعکاس داده باشد را کلام حق میداند. قرآن را کلام حق میداند، انجیل و تورات را کلام معرفی میکند… سرانجام و گفته ی سایر بزرگان و اکابری که سرانجام را تشریح کرده اند را کلام میداند؛ و با اینکه هر سخن حقی را کلام میداند لکن در عین حال نسبیّتِ آنرا هم نادیده نمیگیرد. در واقع انجیل کلام حق است، امّا در ظرف زمان و مکان و متناسب با ظرف وجودی… گفته ی درویش نوروز، شیخ امیر … را کلام میداند امّا با لحاظ کردن نسبیّت. در کل آنچه که برای یک یارسانی ملاک و محک است «سرانجام» میباشد که گفته ی اکمل حق و حقیقت میباشد و دستورات آن احکام لازم الأجرا در مناسباتِ اعتقادی ایشان است. بر اساس مؤلفه های حاکم بر باورهای اعتقادیِ یارسان تنها منظوماتی در حکم کلام قرار میگیرد که شاعر گواهی ذاتی خود را به زبان جاری کرده باشد، و یا اینکه فرد صاحب ذات دیگری که خود دارای گواهی میباشد نسبت به ذات وی گواهی صادر کرده باشد، در آن صورت گفتهی آن شخص کلام محسوب خواهد شد، وگرنه فرموده ی هر کسی که با زبان گفتاریِ کلام مبادرت به نوشتن سخن حق کرده باشد و این گواهی را در پی نداشته باشد از دیدگاه یاری کلام محسوب نخواهد شد. همانند اشعاری که فرموده ی متولیان امور فرهنگی یارسان است امّا کلام نیست.
این کلامها با گویش گوران انعکاس پیدا کرده که به هورامی نیز موسوم است. ادبیات رسمی و مهذب کردستان بوده و تمام بزرگان و متشخصین کرد با آن تکلم میکرده اند، از این رو تمام دواوین شعری گذشته با این گویش سروده شده است. [1]
بزرگان یارسان از قرن دوم هجری قمری- بالأخص سلطان اسحاق برزنجه ای- از مجاهدین عرصه ی فرهنگ و ادبیات کردی بوده اند که میتوان ایشان را بر اساس واقعیات موجود پاسداران مؤثر و مجاهدِ این عرصه دانست، که خدمات و تدابیر ایشان به جهت حفظ و اشاعه ی زبان و فرهنگ کردی معلوم و مشخص و غیر قابل انکار است. سلطان اسحاق با تأسیس یک دارالفنون به جهت آموزش زبان و فرهنگ کردی، و با مقدس شمردن این زبان نه تنها تمام کرد زبانها را تشویق بر تحکیم اصالت خود میکرده بلکه تمام غیر کردهایی که به منطقه میآمده را در مدرسه ی زبان کردی به فراگیری این زبان هدایت و ترغیب مینموده، به گونه ای که این افراد تحت تأثیر فضای موجود حتی زبان مادری خود را لحاظ نمیکرده و با زبان کردی (گورانی) به صحبت میپرداخته اند[2].
تاریخ کتابت کلام:
بر اساس اسناد كلامي در عصر پردیور سلطان اسحاق گردهمائیهایی را برگذار میکرده که در آن یاران به جهت مسألهای با هم بحث و گفتگو میکرده اند؛ پیرموسی به عنوان دفتردار و کاتب، مطالب عنوان شده را – که به شکل منولوگی بوده- در دفتر ثبت مینموده و بزرگانی که این مطالب و کلامها را بیان میکرده اند، در طول سالیان متمادی به سایر یاران انعکاس و شرح میداده اند تا آنها نیز این کلامها را از بَر کنند. در نتیجه در همان عصر پردیور، پیروان آیین یاری کلامها را سینه به سینه و به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر انتقال میدادهاند. لازم به ذکر است که از دفتر پیرموسی -که این کلامها در آن ثبت و ضبط شده است- هیچ اطلاعی در دست نیست.
امّا کلامهای یارسان که خود نیز از لحاظ عنوان کردنِ مطالب خاص درجهبندی میشوند، تا زمان پایان عصر دوم پردیور همچنان شفاهی از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا میکند، و یارسانیان به خاطر عشقی که به دین و آیین خود داشتهاند، اهتمام زیادی به فراگیری و حفظ این کلامها ورزیدهاند. زماني از ریش سفیدي شنيدم که میگفت: «نقل است جدم در حین شخم زدن زمین که کلام را زیر لب زمزمه میکرده به بیتی میرسد که واژهای از آن را شک داشته که صحیح تلفظ کرده یا نه، پس به خاطر همان شک زمین و گاو و کار را رها میکند و فرسنگها فاصله را طی میکند تا به نزد پیر و معلم خود برود و صحت واژه را مطمئن گردد[3]».
علی ایحال کلامهای یارسان تا قرن دهم به شکل شفاهی بوده، امّا از آن زمان به بعد است كه این کلامها مکتوب میشود. اغلب نسخههای نوشته شده در اين سالها فاقد انجامه[4] ( نام و شناسنامهي كاتب) است؛ علّت آن نیز تواضع و فروتنی کاتب نسبت به عظمت كلام بوده است. امّا از قرن دهم به بعد، کلامنویس نام خود را در ترقیمه ی نسخه مرقوم مینماید. این کلامها به خاطر گستردگی و پراکنده بودن آن، اشراق و غنای مفاهیم، و همچنین نداشتن قدرت، فقر، ترس و فرار، هیچگاه پیشوایان یارسان دستور به گردآوری آن نمیدهند. به عنوان مثال زمانی که در جنگ «یمامه» تعدادی از قاریان قرآن کشته میشوند مسلمانان به فکر گردآوری قرآن میافتند، چراکه اگر در هر جنگی تعدادی از قاریان قرآن کشته میشد دیگر گردآوری آن میسّر نمیگردید و امروز جامعهي مسلمین از نعمت قرآن بی بهره میشدند؛ پس ندا میدهند که هر کس از قرآن آیهای را حفظ است به جهت تدوین آن مراجعه کند؛ اینچنین میشود که عاقبت قرآن در زمان خلیفه ی سوّم تدوین میگردد. امّا متأسفانه بنا به دلايلي كه به آن اشاره شد این موضوع برای تدوین «سرانجام» هیچگاه به مرحله ی اجرا در نیامده، پس تا زمان نامعلومی میبایست در انتظار به دست آوردن کلامهای حقیقت بود.[5]
دوره های کلامی:
كلامهاي يارسان به سه عصر تقسیم میشود :
الف)کلامهاي قبل از پردیور: شامل دورهي بهلول، دورهي شاه خوشین، دورهي باباسرهنگ، دورهي بابا جلیل، دورهي باباناووس، دورهي ساجناری، دورهي سیده شیانی، دورهي پیره و پیرالی و دورهي برزنجه است، که متون کهن یارسان میباشند. لازم به ذکر است که از اواخر دورهي باباناوس تا اواخر دورهي برزنجه- كه یک دورهي مفصل کلامی میباشد و میتوان آن را عصر برزنجه نامگذاری کرد- بنيان تفكّر ياري گذاشته ميشود؛ امّا به خاطر اینکه پیش از ورود سلطان اسحاق به پردیور سروده شده جزو کلامهای قبل از پردیور به حساب میآید.
ب)پس از آنكه سلطان اسحاق و يارانش از برزنجه به پرديور هجرت ميكنند و در پرديور ساكن ميشوند عصر پرديور شكل ميگيرد. تمام كلامهاي اين ظرف زماني و مكاني را عصر پرديور يا كلامهاي پرديوري مينامند.
اين كلامها خود سه بخش است و سیصد سال را در بر میگیرد. بخش نخست عصر اوّل پردیور است که دورهي ظهور ذاتی سلطان اسحاق ميباشد. بخش دوم دورهي جانشینی شاه ابراهیم و بابایادگار است. بخش سوّم نیز دورهي ظهور ذاتیِ جلوهي دوم سلطان اسحاق با نام شاه ویسقلی و ملّقب به قرمزی است. شایان ذکر است که تمام کلامهای این سیصد سال با نام «سرانجام» معرفی میشود.
ج)عصر سوم که کلامهای پس از پردیور است و شامل دورهي محمّد بیگ، باباحیدر، ذوالنور قلندر، شاه هیاس، آتش بیگ، سیّد میر حمزه، سیّد عباس جیحون آبادی، سیّدفرضی و شیخ امیر، و سیّد براکهي گوران است. به غير از ذات ميهمانان ذکر شده دیدهدارانی هم آمدهاند که دورهي ظهور ذاتی نداشتهاند، امّا داراي گفتار ميباشند و از رهبران یارسان بودهاند؛ همچون ايل بگي جاف، درويش ذوالفقار گوران، خليفه نظر گرمياني، فتاح ابوالوفا ، سيّد نصرالدين جيحون آبادي …
«سرانجام» دستورات و احكام لازمالأجراي يارسان است كه شامل دو بخش میباشد. يك بخش كلامهایي كه شخص سلطان اسحاق برزنجهاي در آن گفتار دارد و شامل 72 دوره[6] میباشد. بخش ديگر، كلامهايي كه پس از پرده گرفتن سلطان اسحاق سروده شده امّا به دلایل مختلف مرتبط با وقایع و مفاهیم پرديور هستند. این کلامها از لحاظ ماهوي و ادامهي موضوع و يا تسلسل در ارائهي آن استمرار داشته ، همانند دوره ي تكميليِ نايبان ظاهر و باطن يعني شاه ابراهيم و بابايادگار با یارانشان، همچون قوشچی اوغلی. دورهي سيّد خاموش و ميره بيگ، خان احمد،دوره ي ياران قولتاس، دورهي شاه ويسقلي و سپس دورهي خزانه. تمام كلامهايي كه در اين سيصد سال – يعني از زمان ورود سلطان اسحاق به پرديور تا زمان پرده گرفتن شاه ويسقلي- ارائه شده است را «سرانجام» ميگويند.
پس از پرده گرفتن سلطان اسحاق قيادت يارساني به دست شاه ابراهيم و بابايادگار ميافتد كه به آن دورهي بغداد و سرانه گفته ميشود و داراي كلامهاي مختص به خود است.
جلوهي ثاني سلطان اسحاق – شاه ويسقلي– برگ تازهاي از شرايط اجتماعي در مناسبات يارساني به وجود ميآورد؛ و آن تعامل و قيادت بر ساير نحلههاي فكري در كردستان، تركستان و روم ايلي… است. در این دورهی ظهور ذاتی گستردگيِ جامعهي انسانيِ يارسان از شمال خوزستان تا نواحيِ جنوبيِ سيبري است.
امّا در اين شرايط زماني- دورتر يا نزديكتر- دورهاي كلامي عنوان ميگردد كه به دورهي«خزانه» اشتهار دارد كه ميتوان زمان ارائه و تجلّيِ اين دورهي كلامي را بر اساس زبان گفتاریِ حاکم بر آن، ساختار كلّي و بافت مفهوميِ آن (كه انعكاس دهندهي تسلسليِ دورههاي ظهور ذاتيِ پیش از خود است) موضوع و استفاده از تلمیحات به کار گرفته شده و شرح روایی آن به شکل منظوم، آمیختگی و در هم شدن این کلامها با کلامهای همان عصر همچون کلام سیّد خاموش، کلام دورهي قولتاس، دورهي شاه هیاس، اواخر عصر دوم پردیور دانست.
كلامهاي مربوط به هر كدام از شاه ميهمانانِ پس از پرديور بر اساس ظرف زمان و ظرف مكان، و متناسب با شرايط حاكم و نيازهاي موجود، و همچنين رسالتي كه مقرر بوده تبيين گردد ارائه شده است.[7]
عناوین و دوره های کلامی:
آنچه پیش رو میباشد ماحصل سالها کار تحقیقی در خاورمیانه و آرشیوهای موجود در اروپا است که توسط افراد دلسوز و عاشق در طول مدت دویست سال متأخر گردآوری و تدوین شده است، و شامل پنج هزار صفحه کلام است که موارد ذیل را در بر میگیرد:
متون کهن قبل از پرديور: دهورهي بههلول، دهورهي شا خوَشين، دهورهي باباسهرههنگ ، دهورهي باباجهليل، دهورهي باباناوس، دهورهي ساجناری، دهورهي بهرزهنجه، دهورهي پيره و پيرئالی، دهورهي سهييده شيانی.
پرديوری: گهواهي ههفتهن، گهواهي ههفتهوانه،گهواهي ههفت خهليفه،گهواهي ههفت سازچي،گهواهي ههفت گوَيهنده، گهواهي ههفت گوَزهچي،گهواهي ههفت سهقا، دهورهي قوربانيها،گهواهي ههفت پيشكار،گهواهي ههفت دهسوور، ههفت ههفت، ههفت يار قهوهلَتاس،گهواهي ههفت سهردار،گهواهي بيست و يهك ميَرد بهرزهنجه، گهواهي در مورد چوارده بهدان،گهواهي ههفتاد و دوو پير،گهواهي نهوهدو نوَ پير شاهوَ،گهواهي شهستو شهش غولاَم زهرِين چهوگان، چهلَ تهن، چهلَتهنان، پهيدايش ههفتهوانه،گليَمه كوَلَ و شندرثي،كهلَهزهرده ، بابا هندوَ ، بهيعهت ياري، شيَخ سهفي، شيَخ دهروَز، عابهدين جاف، دهورهي وهزاوهر، دهورهي ههفتهن، دهورهي ساوا، ئهركان جهم، بهياوبهس ليَو سيروان، گروَ گروَ، بهر تهلار، بارگه بارگه، داميار داميار، دعاها . قه وزه روح . توفیق دزاوری . تفلی ساوا . هانی گناولی . دره شیش . نمای یاری . دلیلی داود . دوره کیهان . دیوان بابا یادگار . له دایک بونی شاه ابراهیم . زولال زولال . جانشینی شاه ابراهیم . جوز شکستن شصت و شش غلام . گواهی شصت و شش غلام بغداد و سرانه . دوره های تلویحی . قوشچی اوغلی و بیست و چهار گوینده ی ترک . سید اکابر خاموش . خزانه . عالی قلندر . قولتاس . کماکنان . شاه ویسقلی . ایل بگی جاف. خان احمد کرکوک . سید حسن بغدادی.
بعد از پرديور: بابا حیدر . محمد بیگ . شاه هیاس . زنور قلندر. خان آتش . درویش ذوالفقار گوران . سید فرضی و شیخ امیر . آقا عباس . آقا میر حمزه . سید سرخوش بیگ . خلیفه نظر گرمیانی . سید براکه . تیمور ثانی .
تمام این دوره ها و کلامها که انعکاس داده شده به اسم کلام در میان یارسان موجود میباشد، و به شکل مستقل و گاه پراکنده در نسخ جدید و کهن آمده است؛ حال جامعه ی متخصص و کلامخوان یارسان میبایست بر اساس اسناد و استدلالهای متقن در اثبات این کلامها بکوشند، و پس از صرافی و اجماع جمع یاری آنچه را که اصیل است را در مجموعه ای مشخص انعکاس بدهند.[8]
کاتبین کلام از دیرباز تاکنون:
تمام کاتبین قدیم که در عرصه ی کلام نویسی مجاهدتها نموده اند، پله های پیشرفتی بوده به سمت شرایط کنونی. زیرا این کلام نویسان با خون دل و از گوشه و کنار کلمه به کلمه، بیت به بیت و بند به بند را جمع آوری کرده اند و آنرا با چه مرارتهای توصیف ناشدهای به دست ما رسانیده اند؛ تا ماحصل زحمات این بزرگواران به آنچه که داریم منتهی گردد. در واقع اگر هر کدام از این بزرگواران نمیبودند نه تنها کلام نویس متأخری نبود، بلکه جامعه ی یاری از وجود کلام نیز بی بهره میشد. وصف زحمات این بزرگواران خود کتابی دیگر است. امّا کاتبین قدیم :
آقا احمد ثانی . سید تاروردی کرمانشاهانی . سید عبدالعزیز دکه . پیر ویس سیابیم. سید کرامت موسوی. حمه آقای خوبیله زاده. ملاصمد. ملاعباس حلمی. سید برهان سید رشید. میرزا رمضان کرمانشاهی. غلامرضا خاموشی. خلیل منور کاکه یی. بابا اسد مندلاوی. محمد قلی یوسفشاهی. سید جمشید سید ولی. سید حهمه حیدر یادگاری. کاکی اسکندر مقصودی. عبدالله نفوس. سید حسن سید اسماعیل تیلچی. مهندس علی پیرداوری. درویش حبیب الله شاه ابراهیمی. کاکا رحیم کاکایی. غلامرضا شیدایی. سید ایاز قزوینهای. حقمراد کاکایی. فتحالله غیبالله… [9]
کلام نویسان متأخر: حسین روحتافی. سید امرالله شاه ابراهیمی. سید ایمان خاموشی. هه رده ویل کاکه یی. سید قاسم افضلی. یارمراد خلیفه. سام الدین تبریزیان. سید محمد حسینی. طیب طاهری.
فهرستی از نسخ کلامی:
نسخ کهن موجود در آرشیو که فاقد انجامه و یا هر گونه آدرسی میباشند؛ قطع این نسخ بیاضی و جنس کاغذ آن سمرقندی است که اغلب با حبر مشکی کتابت شده و قدمتشان نیز بیشتر از سیصد سال نیست. نمونهی این نسخ که هنوز از نهانخانه ها و آرشیوهای صعب الوصول کشف و استخراج نشده است با اشکال و قدمت متفاوتتر توسط برخی از افراد گواهی داده شده، که با توجه به گنوستیکی بودن تفکر و محافظه کاریهای خاص، بنا به دلایل متفاوت حفظ و نگهداری شده است. به عنوان مثال شخصی یارسانی به نام رفعت احمد علی جانی که در زمان صدام حسین در وزارت دفاع در بغداد بوده کتابی خطی در قطع رحلیِ بزرگ که ظاهراً جُنگ هم بوده در نزد یکی از خوانین کرکوک رؤیت کرده که در آن نسخه ی چند صد صفحه ای متنی را مشاهده نموده که کلامهای یارسان بوده است. نامبرده سواد صفحاتی مختصر از آن کلامها را بر میدارد که اخیراً بخشی از آن مطالب را جناب آقای محمدعلی سلطانی[10] و بخش کاملتر آنرا جناب هاشم عاصی کاکهیی تحت عنوان «کتاب حقیقت ثنایی معجم گلستان» به چاپ میرسانند که در گذر زمان و حوادث نامعلوم هم اکنون اثری از این نسخه باقی نمیماند.[11]و یا بر اساس اسناد روایی گفته میشود سرانجامی در قطع رحلی بزرگ به تعداد صفحاتی بیشتر از سه هزار صفحه نزد یکی از خوانین سابق کردستان حفظ و نگهداری میشود.«الله اعلم»
امّا نسخی که دارای انجامه میباشند شامل:
نسخه آقا احمد ثانی دارای قدمتی دویست ساله. قطع بیاضی. جنس کاغذ سمرقندی. خط شکسته نستعلیق. تعداد صفحات 330 . ممهور به مهر . دارای تحشیه و تذهیب مختصر. دارای کتیبه و سرصفحه است.
نسخه سید تاروردی کرمانشاهانی، دارای قدمتی بیشتر از 150 سال. قطع بیاضی. جنس کاغذ بتی. تعداد صفحات 650 صفحه. حبر مشکی و قرمز و آبی است.
نسخه سید عبدالعزیز دکه دارای قدمتی بیشتر از 150 سال. قطع بیاضی. تعداد صفحات 130 صفحه. حبر مشکی آبی و قرمز. جنس کاغذ سمرقندی. خط شکستهی نستعلیق است.
نسخه پیرویس سیا بیم دارای قدمتی بیشتر از صد سال.
نسخه سید کرامت موسوی دارای قدمتی بیشتر از صد سال.
نسخه ملاصمد پیرویس دارای قدمتی بیشتر از صد سال.
نسخه حمه آقای خوبیله زاده دارای قدمتی بیشتر از صد سال.
نسخه غلامرضا خاموشی دارای قدمتی بیشتر از صد سال.
نسخه ملاعباس حلمی دارای قدمتی بیشتر از صد سال. …[12]
آسیب شناسی و چرایی عدم گردآوری و تدوین کلامها:
كلام، يعني بازتاب و انعكاس نظاممندي كائناتي در بيان، يعني آنچه كه تعلّق به خود نميپذيرد، چه قديم و چه متأخر آن. امّا يكي از مسائل بحث برانگيز ردّ يا قبول اين كلامها، چه از جانب خود يارساني، و چه از جانب غير يارساني میباشد كه از زواياي مختلف قابل بررسي است. یکی از دلايل ردّ اين كلامها یا برخی از این ادوار،تعالیِ مفاهيم و اشراق بالاي تفكّر در آنها است. يعني به جهت برقراري ارتباط با اين كلامها ميبايست يدّ طولايي در علم و دانش داشته باشي تا بتواني در تأویل آنرا بازنماياني. از آنجایی که افرادِ پيرو به علّتهاي مختلف و به شكلهاي متفاوت، در طول تاريخِ موجوديت مورد هجمه قرار گرفتهاند، پس صرف نظر از داشتن کلام به همان صداقت اكتفا کردهاند؛ و چون كلام در دسترس نبوده، و پیشوای يارساني در مناطق مختلف در شرع و مناسك بر اساس اسناد روايي و آنچه كه از پدرانش آموخته عمل كرده است، و بر اثر طول زمان و فرسايش جزئيات و از ياد رفتن، مسامحه، تساهل و دخيل دادن ذهنيات شخصي و به تبع آن تحريف شدن و متأخرترين آن يعني وجود دستهاي تفرقه افكن و اعمال تحريفات عمدي، خواست مادي… سبب شده تا برخي از آداب و رسوم و تفاسير و عملكردها با نص صريح كلامها در تناقض باشد حال که پس از قرنها به خاطر شرایط دوران گذار و رشد و تعالی جوامع بشری نسخ کهن کلامی انتشار پیدا کرده و حقیقت مفاهیم و مناسک تبیین گشته و با رفتاری که سالها به اشتباه پیگیری شده منطبق نیست در نتیجه به ارائهي تفاسير خلاف واقع و غير حقيقي، يا ردّ و نفی، پافشاری بر اغلاط مصطلح كه مناسبتي با تفكّر ندارد، دست ميزنند. به عبارتی چون سال های زیادی به علّت در دسترس نبودن کلامها به اشتباه عمل نموده، دیگر این شهامت نیست که تصحیح کنند، در نتیجه بر ردّ و نفیِ برخی از این کلامها اقدام میکنند.
جماعتي كه تنها چند دورهي كوتاه و خاص مورد قبولشان واقع ميافتد؛ جماعتي نیز به علّت تفسير اشتباه، در مقام انكار بر ميآيند. جماعتي اسير خواست و ارادهي غير حقيقي میشوند و ناگزير گرفتار احساسات میگردند، و جماعتي ديگر هم خود از منابع تحريفاند.
در مقابل، ميبايست به سؤال ذیل پاسخ گفت: آیا تفكّر و انديشهاي به اين تعالي، نیازمند سه مقولهي قانون، تشريح و غنا نیست؟! آن هم با وجود بزرگاني كه نمونهي كلامشان گواه بر اشراق و مفاهيمي بديع در حوزه ي انسانسازي، علم اجتماع و عالم ماهوی است! كرنش در مقابل اين سؤال، فرد را ناگزير خواهد كرد كه معتقد به منابع قانونگذار در نوع اوّلّيهي آن، يعني سلطان و يارانش باشد؛ پس، مادامي كه شخص میپذیرد قانونگذاري بوده، ميبايست قائل به وجود منابعي عظيم از دستورات و كلامهايي باشد كه در تمام زمينهها صحبت ارائه دادهاند. از مفاهيم ابتداييِ اخلاقمدار تا چگونگي ارائهي قوانيني كه آداب و رسوم و كل شيوهي رفتاري شخص را رقم ميزند؛ همچنين مطالبي كه در حوزهي قدرت متعالي مفهوم پيدا ميكند، و كشانيدن مفهوم در انسانخدايي و تشريح نظاممنديِ كائناتي و سير در افقهايي بيشتر از تعريف با كلمه، كه جملگيِ اين مفاهيم ميبايست داراي كلام باشند. در اينجا آناني كه چند دورهي پرديوري را فقط ملاك قرار ميدهند، در مقابل اين تقاضا كه نمونهاي از حقيقتي كه از آن دم میزنید را در دل همين چند دوره نمايان کنيد، درمیمانند![13] این کلامها به خاطر شفاهی بودن، در طول زمان از تعداد ابیات و بندهای آن کاسته شده است؛ همچنين بهخاطر پیچیدگی در معنای اصطلاحات، حذف و یا جایگزینی واژه روی داده است. تا جائیکه کلامخوان به خاطر معنا بخشیدن به بیت با حذف لغتی مجبور به آوردن چند لغت شده و این خود سبب گردیده تا وزن بیت تغییر پیدا کند، و یا به خاطر ارادت خاص به ذوات در حین قرائت کلام که با آواز خوانده میشده از این اسماء استفاده کرده اند و همان اسماء نیز در مصراع باقی مانده تا تعداد هجای آن بیشتر از ده گردد.[14]
همانگونه که در مبحث کلام نیز عنوان گردید افرادی در گذشته مبادرت به نوشتن اشعاری کرده اند که آن اشعار به خاطر شباهت به زبانِ گفتاریِ کلام در مجموعه ها و دفاتر یاری سهواً وارد گردیده است که تمیز آن از اصل کلام دشوار مینماید؛ به گونه ای که در برخی از مواقع این اشعار به نام بزرگی و تحت عنوان کلام معرفی گردیده است، و چون این اشعار از زبان افرادی که دارای گواهی دونی و ذاتی نمیباشند ارائه شده در نتیجه نمیتوان آنرا کلام دانست؛ پس میبایست بر اساس نسخ کهن و مطابقت و مجاهدت در گردآوری و تطبیق، این اشعار را از دل دفاتر بیرون کشید و صره را از ناصره جدا کرد. البته وجود افراد مرموزِ متأخر نیز انکار ناشدنی است که با زبان گفتاریِ کلام که لحن بزرگی را به خود اختصاص داده اقدام به سرودن اشعاری نموده و آنرا به اسم حضرات هفتن هفتوانهای معرفی نموده تا در نسخ و دفاتر رسوخ کند که به جهت صرافی و خارج کردن این اشعار از کلامها که تا کنون صورت نپذیرفته میبایست مجاهدتها کرد. این اشعار از چند منظر مورد بررسی قرار میگیرد؛ یکی آنکه به جهت ایجاد تحریف و توهین بوده. دیگر آنکه تحریفی در آن نیست فقط به جهت تشویش اذهان و یا یحتمل اغراض فردی و مصلحتهای پنهانی بوده است. یا به قولی به جهت پر بار کردن و رونق بخشیدن به مفاهیم کلامی و یحتمل از این راه کسب جایگاه و رونق دکانداری مد نظر بوده، که پس از بررسی، باید شاعرِ اشعاری که متوفی شده را دعای خیر به جهت آمرزش نمود و فرد در قید حیاط را به دست افکار عمومی سپرده تا عبرتی برای جاعلین گردد.
لازم به ذکر است که نبود عزمی جزم از جانب متولیان امور فرهنگی به جهت صرافی کلامها و کوتاه کردن مناقشه ی کلامی باعث شده تا این معضل فراگیر شود و حتی افراد ناآگاه که معلومات ایشان در حد شنیده ها و خواندن ابیاتی چند از کلام است را به اظهار نظرهای غیر کارشناسانه بکشاند و بدون آنکه بدانند آب در آسیاب دشمن میکنند گزکی به دست سیاستهای مشتبه ساز داده تا بر این مهم دامن زده و طی مقاله ها و مطالبی تزریقی کل کلامهای یارسان را ماحصل قلم فرسایی شاعری متأخر بدانند.
یکی دیگر از مسائلی که به آن ترتیب اثر داده نشده بحث ادقام و جایگزینی کلامها تحت عناوین و گوینده های غیر میباشد؛ به گونه ای که کلام بزرگی را برای بزرگ دیگر منظور کرده اند. هر چند شیخ امیر با خان الماس … برای یک یار تفاوتی ندارد امّا بایسته آن خواهد بود که گفته ی هر بزرگی را برای خود آن بزرگ منظور کرد، پس میبایست این امر بر اساس نسخ کهن تصحیح گردد. یعنی اگر نسخهای دارای قدمت و اصالتِ مورد وثوق، بندی از کلام که هم اکنون در نزد توده ی مردم منتسب به بزرگی است را غیر آن معرفی کند ناگزیر از تصحیح و معرفی صحیح گوینده ی آن باید شویم. و یا اینکه اگر در نسخه ای ابیاتی باشد که نمونه ی آن نه در نسخ دیگر و نه در کلامهای دیگر، و نه از بار ایده ئولوژیک هیچ استنادی به جهت اثبات نداشته باشد ناگزیر از حذف آن ابیات باید شویم.[15]
چرا كلامهايي كه در بيان اسرار و رمزها، يا در فلسفهي عملي مطلب ارائه ميكنند، در دسترس نیست! اصلاً چرا تا چند سال پيش، همين كلامهايي كه موجود است نبود؟! اصلاً چرا دورههاي كلامي كه آدرس و نشانشان در همان كلامهايي كه در دست داريد موجود نیست؟[16] گلچيني از كلامهاي پرديوري یا سرانجام را در دفتری تدوین کرده و معرفي ميكند، سپس آنچه كه غنا، مناجات يا تفسير نام گرفته و چندين برابر همان دفتر تدوین شده است، كلام ارائه ميدهد، و اين سؤال بيجواب ميماند كه چگونه امكان دارد اين همه تفسير و تحليل از پرديور و كلامهاي پرديور ارائه داده بشود، امّا خود پرديور چندين برابر آن قانون و اسرار در قالب كلام نداشته باشد؟! در حالي كه اساساً پيروانِ پس از پرديور، شمهاي از خود پرديور بودهاند، و جملگيِ ايشان بر پايهي همان اركان و قواعد پايمردي و جانفشاني كردهاند؛ و اين از گفتارهاي اين بزرگان كه قابل دسترس است مشخص و هویداست.
در واقع، هيچ شاه میهمانی در طول تاريخِ موجوديّتِ يارسانِ پس از پرديور، ظهور نكرده است، مگر اين كه در جهت تفسير كلام «سرانجام» بوده باشد. اين كه گفته ميشود اين كلامها تا به حال كجا بودهاند و چرا كمتر كسي از وجود آنها اطلاع داشته، يكي ديگر از سؤالاتي است كه گاهی اوقات ايجاد انحراف ميكند؛ و البته پاسخ به اين پرسش، نیاز به بحثی گسترده دارد. ابتدا اين كه يارسانِ پس از شاه ويسقلي، قدرت ظاهري و باطني خود را تكثير كرده و در قالب «شاه ميهماني»، تعريف پيدا میکند، و همين نکته سبب شده كه فاقد حكومتي مركزي با پايگاهي مشخص براي سامّاندهي گردد، و يارسانيانِ هر منطقه بر اساس آنچه كه دورنماي ذهني خود بوده، بدون تعامل با هم و تحت پيگرد مذهب حاكم و متخاصمين منطقه، به موجوديّت خود پرداخته و در نتيجه هيچگاه در مقام فعاليت اعتقادي بر نيامدهاند و بر عكس، مجبور به كوچ اجباري و پنهان كردن مفاهيم و آداب و رسوم و شيوهي اعتقادي خود نيز شدهاند.
به قتل رساندن اغلب پیشوایان و بزرگان اين آیین، به حاشيه راندن معتقدان یارسانی از مناطق شهرزور و هورامّان به عنوان خاستگاه اوّليهشان از جمله دلايلي ميباشد که دفاتر و كلامها در دسترس نیست. [17]
بر اساس آنچه كه شاهدان سالخورده نقل ميكنند، در كوچها و جنگ و گريزها اين دفاتر از بين رفته، یا بغل بغل در گودالها دفن گردیده يا به آب داده و يا سوزانيده شده است. اين مهم فقط در یک منطقه که سكنهي يارساني داشته، اتفاق نيفتاده است، بلكه تمام مناطق يارساني نشين با اين سركوب و عدّم آزادي مواجهه بودهاند[18]. به اعتقاد نگارنده، آنچه كه به دست ما رسيده، شايد بيست درصد از كلامهايي است که بزرگان یاری بیان کردهاند. این ژینوسایدی که در طول زمان و توسط کُردها اعمال شده، با تمام ابعاد ممکن بوده است. از طرف ديگر، وسعت مفاهيم و تعالي اين كلامها خود باعث شده تا اين دورههاي كلامي توسط افراد پنهان شود، كه آن هم دو علّت عمده داشته است: ابتدا اين كه در زمان ظهور شاه ميهمانان، اصلاً احتياجي به كلام نبوده، زیرا خود كلامدانها حضور داشتهاند، و آنچه را كه كلام بوده، در عمل ميپرورانيدهاند. امّا متأسفانه پس از شاه ميهمانان، اين رويه به سنّت تبديل میگردد، و از آنجايي كه اين افراد دفاتر را در اختيار داشتهاند، به خود نميديدهاند تا كلامي را كه نه سواد ظاهري و نه باطني است، در اختيار دیگران قرار دهند. متأخرترِ آن، داشتن اين كلامها به وسيلهاي براي خواست فردي نيز مبدل میشود. از طرف ديگر، بزرگان يارسان، تمام انرژي خود را صرف عشق و سرمستي نموده و كمترين وقعي به تفسير و تشريح گذاشتهاند. از اين رو، كلامها و دفاتر يارسان هنوز كه هنوز است در دسترس قرار ندارد.
يكي ديگر از دلايلي كه موجب شده تا كلامها نشر داده نشود بحث سفيد خط خواني و سياه خط خواني است. اين مفهوم سهواً از جانب عدّهاي بد تفسير ميشود، و توسط عدّهاي ديگر دستمايه ميگردد به جهت پيشبرد منافع شخصي. متأسفانه برخي از سادات از اين واژهها در راستاي خواست فردي استفاده كردهاند، تا كه افراد به سراغ كلام و علم و فهم نروند و مريدان براي درك و به جا آوردن مراتب و دستورات ديني وابسته به اينان گردند. از سياه خط آنچه كه بر روي كاغذ آمده تأويل كردهاند و از سفيد خط علم دروني و آگاهي و بصيرتِ بدون خوانش. اين تفسير باعث شده تا كلام خواني، سواد، علم و هر آنچه كه به شكل كتاب ارائه داده ميشود را نفي كنند، و به قول خودشان بيشتر به درك مفاهيم و آگاهي دروني بپردازند. اين رويه سبب گرديده تا در درازمدّت شاهد جامعهاي فقير از لحاظ علم و فرهنگ باشيم. امّا آنچه كه از اين مفاهيم اثبات ميشود نه به معناي آن است كه سياه خطي كه كلامهاي يارسان به آن اشاره میکند واژههايي است كه با جوهر بر روي لوح و كاغذ نوشته شده است، بلكه منظور از سياه خط رفتار و خط و مشي است كه با حقيقت در تضاد باشد. سياه خط ذهنيت و تفكّر محدود و آميخته با احساسات است. سياه خط آن چيزيست كه در صورت خوانش آن، ناسالم بودن ايمان را نسبت به جايگاه روحيِ شخص در وي رقم ميزند؛ همچون لحاظ كردن خواست فردي، حرص بهشت و ترس از جهنم، دينداري براي پيشبرد اهداف شخصي، دينداري از روي ناآگاهي، دينداري كردن به شكل عادت بدون فهم آن، دينداري بدون تعمّق و تفكّر و تمام موارد از اين دست سياه خط است وگرنه آنچه كه در ازل بوده و داراي حرمتي به وسعت كائنات است، «لوح و قلم» است، كه از اين دو، «كلمه» خلق ميشود، چراكه در ابتدا كلمه بوده كه با قلم نوشته شده است. امّا سفيد خطِ منظور كلام كه در مقابل سياه خط آمده، يعني خط و مشي كه رنگ و تعلّق در آن نيست. يعني رفتار و حركتي كه بر اساس حقيقت باشد. خواست فردي در آن نيست، خطي كه فقط به خاطر حقيقت نمود پيدا ميكند و مصلحت و احساسات در آن به هيچ قيمتي جلوه نخواهد كرد.[19]
یکی دیگر از دلایلی که میتوان به عنوان آسیب به جهت عدم توجه به گردآوری، تدوین و تصحیح کلامها به آن اشاره کرد متأثر شدن از بهائیت در منطقه ی یارساننشین به واسطه ی آمد و رفت های مبلغین بهایی بوده که برخی از خانوادههای یارسان بر این مفهوم که حی زنده را عشق است و امّام زمان عصر را باید شناخت راسخ میگردند، در نتیجه گذشته در نزد اینان منسوخ میشود و کارنامهی روز ارجح میگردد، و با این نگرش اشتباه و غیر منطبق با کلام مانعی میگردند بر فعالیتهایی که پیرامون سرانجام شکل داده میشود؛ حتی به کلامهایی که صد در صد دارای اصالت و قدمت هم میباشد و نودو نه درصد از یارسان بر آن متفق القول میباشند وقعی نمیگذارند، چراکه معتقدند پیر و رئیس زنده خود کلام است، در نتیجه با فعالیتهایی از این دست هم موافق نیستند و در مقام علیه نیز بر میآیند.
فاکتورهای بررسی کلام:
1- نسخ خطی کهن ( دارای قدمتی بیشتر از صد سال )
2- مسئله ی ایده ئولوژیک
3- گواهی بخش و یا جزیی از کلام مورد نظر در دورهای دیگر و یا در نسخ معتبر (کوچ کلام)
- نسخ خطی کهن: نسخه خطی به اوراقی گفته میشود که با قلم و جوهر توسط شخص و قبل از صنعت چاپ نوشته شده باشد. دو دلیل ارزشمند بودن نسخه های خطی قدمت و علمی یا تحقیقی بودن آنها است.[20] و نفاست این نسخهها بر اساس دو فاکتور میباشد: یکی نسخه هایی که متضمن ابعاد هنری است مانند: خط خوش، کاغذ، قلم، انواع تذهیب، ترصیع و جلدهای هنری؛ و دیگر نسخه هایی که از نظر هنری هیچگونه امتیازی ندارند ولی به لحاظ کتابشناسی، فواید فرهنگی و اعتبار ضبط مندرجات آنها نفیس میباشد. اهمیت اینگونه نسخه ها عبارت است از: نسخه منحصر به فرد باشد. کتابت نسخه به قلم مؤلف، شاگرد و علمای بزرگ باشد. نسخه به لحاظ تاریخ کتابت و یا حداقل در زمان حیات مؤلف نوشته شده باشد. دارای ظهریه و یادداشتهای منحصر به فرد باشد. به چاپ نرسیده باشد. کتابت بیانگر رسمالخط دوره های کهن باشد.[21]
در نسخ مربوط به کلامهای یارسان قدمت و موضوعِ نسخه حرف اول را خواهد زد. به عنوان مثال نسخه ای که در بر گیرندهی یک دوره ی خاص که منحصر به فرد باشد ارزش بیشتری از نسخه های دیگری که نمونه ی مشابهه آن را میتوان یافت دارد. همچنین فاکتور دیگری که به نسخ کلامی ارزش میبخشد قدمت آن است، که میتوان بر اساس تاریخ ارائه داده شده در نسخه، بر اساس اسم کاتب، بر اساس نگارش رویداد و یا شرح شجره هایی که تا اسم افراد معلوم آورده شده، جنس کاغذ… قدمت نسخه را معلوم ساخت.[22] از آنجایی که یارسان تا دویست سیصد سال پیش بنا به دلایلی همچون تقدس کلام، سرّپوشی و گناه فرض کردن کتابت کلام … از نوشتن کلام احتراز مینموده و کلامها را به شکل شفاهی در سینه حفظ میکرده است، در نتیجه کمتر نسخه ای یافت میشود که دارای قدمتی بیشتر از سال مورد نظر باشد.
با گسترش ارتباطات و تعامل یارسان با بیرون از خود، فضای نوشتار در گوشه و کنار رونق پیدا میکند و سواد نسخ تهیه و پراکنده میگردد، و اغلب کسانی که کلامها را در سینه به حفظ داشته اند یا توسط خود و یا توسط دیگری مبادرت به کتابت میکنند. البته در این گذار بسیاری از کلامها نیز مکتوب نمیگردد و با شخصِ حافظ به خاک سپرده میشود.
لازم به ذکر است که نسخِ کمتر از صد سال به دلایلی همچون آشفتگیهای درون قومی، به دلایل رقابت، کینه توزی، جاه طلبی، ناآگاهی و گاه تعصبات خشک غیر توجیهی و خاندانگرایی قابل اعتماد نبوده و نمیتوان به این نسخ اعتماد کرد، مگر اینکه کاتب آن، شخص امین و عالمی بوده باشد که اجماع یاران بر صداقت و راستی وی صحه بگذارد. پس اگر به جهت تدوین و تصحیح کلامها از نسخ بالای صد سال و نیز نسخ معتبری که در سلامت آنها اطمینان هست استفاده گردد شایسته تر است. در نهایت کلامها باید بر اساس نسخ متفاوت مورد مداقه قرار بگیرد و بر اساس ظرف زمان تدوین شود.
- مسئله ی ایده ئولوژیک یکی دیگر از فاکتورهایی است که میتوان در تصحیح کلامها از آن استفاده نمود. به عنوان مثال در سالهای اخیر بنا به دلایلی بر رد و نفی نام علی (ع) و اهل بیت وی از متن کلامها صحبتهایی پراکنده عنوان میگردد که میتوان این موضوع را صرف نظر از گواهی نسخ و گواهی کلام، از بار ایده ئولوژیک نیز مورد بررسی قرار داد. افرادی پیدا میشوند که چون در منطقه ی اهل سنت زندگی میکنند به خاطر خشنودی دوستان اهل سنت خود و یا افرادی که از جانب فرهنگ غالب هجمه هایی به خود دیدهاند سعی در فرافکنی داشته و به قصد مبارزه و یا همگون کردن تلاشهایی غیر منطبق دارند. و یا ابیاتی موجود است که عدهای بر صحت آن پافشاری میکنند، که برای اثبات و یا نفی آن ابیات میتوان از بار ایده ئولوژیک و همچنین گواهی یا عدم گواهی در نسخ و دورههای دیگر جهت پذیرش و یا نفی استفاده کرد. در کل یارسان را آنگونه که هست باید شناساند و یا قبول کرد نه آنگونه که دوست داریم یا مصلحت ایجاب میکند.
- گواهی بخش و یا نشانی از کلامِ معلوم در دورهای دیگر و یا در نسخه ای معتبر نیز از جمله مؤلفه های اثبات کلام میباشد، زیرا کلامهای یارسان در امتداد هم میباشند و در تکمیل هم آمدهاند، در نتیجه رد دوره ها و کلامها و مفاهیم کلامی را میتوان در دوره ها و نسخ دیگر پیدا کرد، در واقع هیچ مفهومی یافت نمیگردد که نتوان نشان آنرا در دوره ها و کلامهای دیگر پیدا کرد. البته کلامهای یارسان به علت اختفا و در دسترس نبودن و همچنین اشراق بالای آن و عدم سواد مکفی به جهت تحلیل و یحتمل دخیل دادن احساسات و بروز غرض و عنادورزی گاه نفی و نقض میگردد، که به جهت اثبات میبایست از این گزینه نیز استفاده کرد و آنرا نادیده نگرفت. همچنین کلامی یا دورهای و یا حتی اسمی شاخص از نسخه ای دارای اصالت و قدمت استخراج میگردد که آن کلام یا دوره و یا حتی مفهوم و اسم میتواند در تصحیح و تأیید مفهوم دیگری از مجموعه ی دیگر مورد استفاده قرار بگیرد. پس برای صرافی کلامها ناگزیر از لحاظ کردن تمام این سه مؤلفه خواهیم شد.
بررسی نسخ کلامی و اهم عناصر در معرفی این نسخ:
همانگونه که گفته شد یکی از دلایلی که نسخ کلامی دارای قدمتی کمتر از سیصد سال هستند شفاهی بودن این کلامها است، و آن نیز به چند دلیل بوده، یکی آنکه یارسان قداست بیش از حدی برای کلامها قائل بوده و هیچگاه به خود اجازه نداده تا که این کلامها را در نوشتار بیاورد، زیرا معتقد به نوشتار و یا به اصطلاح سیاه خط نگاری نبوده و تنها جایگاه لایق به جهت ثبت و ضبط را سینهی سوخته ی بزرگان میدانسته است. علاوه بر این مهم این امر را محتمل میدانسته که در صورت نوشتن کلام، در گذر حوادث آن کلام به دست بیگانگان و متحجرین بیافتد و حرمت کلامها شکسته شود، زیرا معتقد بوده که فهم کلام برای متشرع امکانپذیر نبوده و در آن صورت تعقیب و کشتار… کمترین پیامد آن بوده است. امّا در سیصد سال متأخر در مناطق مختلف یارسانی نشین افرادی پیدا میشوند که مبادرت به نوشتن کلام میکنند، این نوشتن یا توسط خودِ حافظ کلام صورت گرفته و یا اینکه شخصی از حافظ تمنا کرده تا ضمن قرائتِ آنچه که در سینه دارد کتابت را شکل بدهد. از این رو نسخ پراکنده میباشد و هیچگاه ارادهای مبنی بر جمع آوری و تدوین این نسخ شکل نگرفته، و البته آن هم بر میگردد به شرایط بسته و عدم درک صحیح و نبود بلوغ فکری به شکل کلی.
اغلب نسخ کلامی به شکل کشکول میباشد، زیرا حافظ کلام از تمام دوره های کلامی و متناسب با ذوق و سلیقه ی شخصی کلامها را حفظ کرده، و یا کلامخوان به جهت عدم یکنواختی و داشتن کلامهای متفاوت از هر دورهای جمع آوری نموده و کتابت کرده است.
اغلبِ کاتبین نسخ خطیِ کلامهای یارسان توجه آنچنانی به زیبا نگاری نداشتهاند، و برخی نیز متعمدن با خطی بد کتابت نمودهاند. البته حقیر تا به حال در دفاتر کهن یارسان نمونه خطوط رمزی همچون خط شجری، خط کم صلا، خط عددی… ندیده ام.[23] کاتب با برعکس کردن حروف به شکل اغلاط املایی و چسبانیدن واژه ها بر سر هم سعی داشته تا خوانش نسخه را با دشواری همراه سازد، زیرا این احتمال را وارد کرده که اگر نسخه روزی به دست غیر یارسانی بیافتد حداقل از خواندن آن عاجز گردد و نتواند نسخه را بخواند، تا با این کار از افشای مفاهیم کلامی جلوگیری کرده باشد. البته این مهم کلی نبوده، بلکه بر عکسِ این نگرش، افرادی هم بودهاند که نهایت زیبا نگاری در کتابت کلامها را در نسخ به کار برده اند و با خط نستعلیق، شکسته ی نستعلیق زیباترین نسخه را به یادگار گذاشته اند. در کل خط نستعلیق و تعلیق دو نمونه خطی میباشد که در نسخ کلامی بیشترین کاربرد را داشته است. علی ایحال دشواریهایی که در بازخوانی نسخ کلامی وجود دارد ناشی از صعب بودن معنی و تلفظ واژه های منسوخ شده و غیر قابل استعمال و همچنین تندنویسی کاتب و یا کتابت غیر معمول، خستگی و خطای دید کاتب، انتقال اغلاط از نسخه مأخوذعنه به نسخه جدید، عدم تبحر کاتب نسبت به موضوع کتاب به میزان لازم است.[24]
یکی دیگر از موارد نقص نسخ کلامی افتادگی و از هم باز شدن شیرازه ی نسخه است که این مهم نیز بر میگردد به تحت تعقیب بودن یارسان و جنگ و گریزهایی که در طول تاریخ به خود دیده؛ و متأسفانه در این گیرو دارها اول و آخر نسخه از بین رفته و گاه نسخه به چند تکه تقسیم شده است. به شکلی که یک نسخه ی مثلاً سیصد صفحه ای به سه قسمتِ مثلاً پنجاه، صد و صد و پنجاه صفحه ای تقسیم شده و هر قسمتی در ولایتی افتاده، که با گردآوری این تکه ها نسخه کامل شده است. اغلب نسخ کلامی که تا کنون رؤیت شده و صاحبان این نسخ مبادرت به افشای آن نموده اند دارای جنس کاغذ سمرقندی و بتی و کشمیری است. البته بر اساس اسناد روایی گفته میشود که نسخه ی ترمه و پوست نیز موجود است، امّا تا کنون توسط کسی رؤیت نشده است. جلد نسخ کلامی اغلب از چرم دباغی شده میباشد و کمتر دارای ظرافتهای هنریِ سوخت و معرق، جلدسوزی، بوم چرمی … است. قطع این نسخ بیشتر قطع بیاضی میباشد که از سوی طول باز میگردد و از سوی عرض شیرازه بندی و ته بندی شده، و چون بیشتر نسخ کلامی در این قطع نوشته شده است اصطلاح «بیاض کلام» نیز اصطلاح نام آشنا و متداولی است که در بین یارسانیان به کار برده شده است. البته حقیر بر این عقیده ام چون کلامهای یارسان بر واژهی بیاض متأکد بوده در نتیجه کاتب یارسانی قطع منتخب دفتر خود را قطع بیاضی دانسته است. در این بیاضها تزئینات نسخه کمتر به چشم دیده میشود و از شمه، سرلوح، سرفصل، کتیبه، طلا اندازی، زرّ افشانی، کمند، تحریر، تذهیب و ترصیع و تشعیر… کمتر استفاده شده است؛ زیرا کاتب یارسان سادگی و بی پیرایگی را فقط در کلمه میدیده که آن هم انعکاس عشق و مفاهیم ماهوی را در خود داشته، در نتیجه کمترین وقعی به این تزئینات گذاشته است. در غالب نسخ از مرکب مشکی استفاده شده، و به ندرت از مرکب قرمز و آبی کمک گرفته شده است. امّا در برخی از نسخ از مرکب الوان نیز استفاده شده، آن هم نه به خاطر تزئین بخشیدن به نسخه، بلکه هدف از استفادهی مرکب الوان مشخص نمودن سربندها، مرموها (فرموده ها) و تصحیح واژه ها بوده است.
برخی از نشانه های خاص نسخه : یکی از مؤلفه های شاخصِ نسخ، داشتن مهر و امضا است که کاتب و یا شخص بزرگ و یا صاحب خاندان آنرا تأیید و مزین به مهر خود نموده است. این مهرها نشان از اعتبار و اصالت و کیفیت نسخه دارد و ضمن آنکه در شناسایی قدمت و تاریخ نسخه کاربرد دارد مصحح را با اطمینان خاطر در تصحیح یاری میرساند[25]. این نسخ در یارسان موجود میباشد امّا برخی از اینها ممهور به مهر کاتب یا صاحب خاندان است.
چگونگی تصحیح نسخ کلامی:
منظور از تصحیح، ارائه ی متنی دقیق و اصیل است که بیشترین نزدیکی را به متن اصلی دارا باشد. و مصحح بر اساس منابع (نسخ) موجود، بدون دخل و تصرف و دخیل دادن تفاسیر فردی مبادرت به انعکاس آنچیزی که موجود میباشد کند. در واقع مصحح نه ویراستار است و نه منتقد و نه نویسنده ای مستقل، بلکه امانتداری است که میکوشد تا غبار دخل و تصرفات عمدی و سهوی در ابهامات کلمه ای ناشی از عدم خوانش صحیح که در ازمنه ی پیش به وجود آمده و کم و کسریهای ناشی از نبود منبع به جهت مقابله را سامان بخشد. در واقع مصحح آنچه که هست را باید انعکاس دهد نه آنچه که دیگران دوست دارند که آنگونه باشد، نه آنچه مصلحت، ترس، خواست فردی، گرایشات خاندانی و عشیره ای میگوید. پس در این راستا مصحح به منابع (نسخ)، استقلال فکری و شایستگی به جهت عدم دخیل دادن احساسات و شیوهی استدلالی و منطقی نیاز دارد، تا بتواند متنی اصیل و نزدیک به حقیقت اوّلیه را انعکاس بدهد.
منابع (نسخ) : از آنجایی که کلامهای یارسان پراکنده و دارای گستردگیِ نامشخصی میباشد، و نیز دارای اشراق و عرفان غامضی است که دیر فهم بودن آن سبب ساز انحرافات ذهنی و به تبع آن دخل و تصرفِ ناشی از این کج فهمی در نسخ توسط کاتب متأخر شده است؛ و نیز وجود افرادی که دارای ذوق و قریحهی شاعری بوده و با زبان گفتاریِ کلام ابیاتی را سروده که در کلامها تداخل پیدا کرده است، و نیز دستهای تفرقه افکن و مشاغبهای که مبادرت به کلام سازی نموده تا ایجاد انشقاق و تحریف کند، از یک سو، و از سوی دیگر شرایط دوران گذار و فضای باز فکری و رشد و بلوغ اجتماعیِ ناشی از این گذار سبب میگردد تا به تمام این آشفتگیها و شبهاتی که ناشی از عدم رسیدگیِ جامع و کامل است پایان داده شود. پس ضمن گردآوری تمام نسخ پراکنده ای که در خاورمیانه و آرشیوهای اروپایی است باید کار مقابله و تدوین و تصحیح شروع گردد و یک مجموعه ی کامل برای اوّلین بار و آخرین بار که مقبول تمام دوستداران است ارائه داده شود.
از این رو سه عنصر در تعیین ارزش یک نسخه برای شرکت آن در تصحیح متن دخالت دارد: 1- قدمت 2- صحت و اصالت 3- استقلال.[26]
بدیهیست که هر چه قدمت نسخه بیشتر باشد مصونتر از دخل و تصرف و کم و کاستی ست. و البته کتابت نسخه از جانب شخصی امین و عالِم- هر چند متأخرتر- به نسخه اصالت بیشتری میبخشد. در مقابل کاتبی که نسخه ای را فراهم آورده که نمونه کلامهای آن نه دارای گواهی است و نه توسط نسخه نویسان دیگر تأیید و نوشته شده نمیتواند دارای صحت و اصالت باشد.
استقلال نسخهای که توسط کاتبی فاضل که خالی از احساسات و گرایشات فردی و خاندانی است نوشته شده باشد دارای اهمیت میباشد، زیرا نسخه ی ایشان خالی از خواست فردی و خاندانی، سلایق و تفاسیر به رأی است و میتواند در تدوین و تصحیح در کنار نسخه ی اساس قرار بگیرد.
امّا چگونه باید متوجه شویم نسخهای دارای استقلال و اصالت نیست؟! نخست از روی موضوعات و دوره هایی که کاتبین یارسان در کتابت آنها متفق القول میباشند. به عنوان مثال مادامی که یک دوره ی کلامی را دو یا چند کاتب در نسخ خود ارائه نموده اند پس شکی در اصالت آن دوره نمیباشد.
سؤال میشود در صورتی که اگر یک دوره و یا یک موضوع فقط در یک نسخه آمده باشد چگونه به اصالت آن پی ببریم؟! در آن صورت آن دوره و مفهوم از بار ایده ئولوژیکی و یا تأیید گواهی آن دوره و یا مفهوم در دوره های دیگر میسّر میشود. در واقع هر دوره و یا مفهوم دارای کوچ و کلام است، یعنی باید برای آن مفهوم چند گواهی از دورههای دیگر ارائه داد که در غیر اینصورت آن نسخه و کلام دارای اصالت نخواهد بود.
اغلب، شیوه و روش استدلالیِ کار تصحیح را اینگونه عنوان میکنند: 1- تصحیح بر مبنای نسخه ی اصلی که در آن متن بر اساس اصلیترین و صحیحترین نسخه که نسخه ی اساس نامیده میشود مورد تحقیق و تصحیح قرار میگیرد و سایر نسخ فرعی دخلی در فرایند تصحیح نخواهند داشت، مگر آنکه نادرستیِ نسخهی اساس محرز گردد. 2- تصحیح التقاطی: که در آن نسخ متفاوت به یک اندازه در تصحیح متن کاربرد دارند و البته دقت زیادی را میطلبد. 3- تصحیح به شیوه ی بینابین: که در آن نه نسخه ی پایه آنقدر عالیست که بر سایر نسخ رجحان داده شود و نه آنقدر کم اهمیت که همطراز سایر نسخ به شمار آید، پس نسخه ی اساس را «اساس نسبی» میخوانند. 4- تصحیح قیاسی : که برای تک نسخه هایی میباشد که به علتهای مختلف همچون پارگی و آب رفتگی و جوهرپاشی و اغلاط ناشی از ضبط ناصحیح، آشفتگی و از هم گسیختگی متن به علت در دسترس نبودن نسخهی اوّلیه… چندان صحیح نیست. و مصحح میبایست با علم مربوط به زبانشناسی، موضوع شناسی و فهم دقیق و عمیق نسبت به متن تدوین و تصحیح کند. [27]
واقعیت امر این است که در بحث تصحیح و تدوین نسخ کلامی هر چهار مورد ذکر شده میبایست در دستور کار قرار بگیرد، زیرا به علت پراکندگی و گستردگی کلامها هیچگاه نمیتوان به ضرس قاطع گفت که نسخه ای اساس است، و در تصحیح باید آن نسخه پایه قرار داده شود. زیرا با وجود نسخِ دارای قدمت و اصالت، در مقابل حجم عظیم کلامها و گستردگیِ آن اصلاً نسخه ای پایه نخواهد شد، مگر نسخه ای یافت شود ممهور به مهر پیرموسی کاتب سلطان اسحاق برزنجه ای. در نتیجه نسخ در تکمیل هم و در امتداد هم به جهت فراهم آوردن مفهومی کامل قرار میگیرند. البته این موضوع به منزله ی آن نیست که اهمیت نسخه ی اساس نادیده گرفته شود، بلکه نسخه ی اساس فقط به اندازهی مطالب ارائه شده در آن اساس قرار میگیرد، و در اینجاست که شیوه ی التقاطی مفهوم پر رنگتری را به خود میگیرد، زیرا کاتب در زمان نقل کلامها از سینه ی بزرگان بر روی کاغذ سهواً بیتی و یا حتی بندی و یا چند بند هم از دورهای را به دلیل فراموشی … از قلم انداخته، و یحتمل کاتب دیگر آن ابیات و یا بندها را انعکاس داده باشد، در نتیجه وقتی که نسخ را در کنار هم قرار میدهیم میتوانیم با تکمیل کردن متن آنرا تدوین و تصحیح کنیم، پس بینابین هم در اینجا تعریف پیدا میکند. ناگفته نماند که بعضی از دورههای کلامی تک نسخهای هستند، و متأسفانه نسخه ی بدلی از آنها یافت نشده، و یا اینکه برخی از دوره ها به علت کهن بودن و رخداد آن در ازمنه ی دور دارای ابیاتی پراکنده و از هم گسیخته است که میبایست به شیوه ی قیاسی در تصحیح آن همت گماشت.
در تطبیق، اغلاط فاحش حذف خواهد شد، و آن اغلاط به پاورقی ارجاع داده نمیشود. در صورت همسان بودن دو واژه در دو نسخه ی متفاوت، واژه ی نزدیک به متن که احتمال بیشتری از باب زبانشناسی، مفهومی و ماهوی دارد در متن قرار میگیرد و دیگر واژه به پاورقی ارجاع داده میشود. تحریفات لغوی که مناقشه برانگیز است با ذکر تشریحات مربوطه به پاورقی ارجاع داده میشود، حتی اگر غلط فاحش باشد و یا غلط مصطلح.
شیوه ی کتابت کهن به رسم الخط امروز و شیوه ی فنوتیک برگردان میشود.
شیوه ی کار :
در مرتبه ی نخست گردآوری نسخ شکل میگیرد، که تا کنون بیشتر از صد نسخه ی معتبر و دارای اصالت تهیه شده که جملگیِ این نسخ قدمتی فراتر از صد سال دارند.
این نسخ بر اساس قدمت، جنس کاغذ، خط و حبر، جلد نسخه و کاتب دسته بندی میگردد و ضمن انعکاس تصویر کلامهای هر دوره در صفحات مربوطه، شناسنامه ی نسخه را نیز در بخش بیبلوگرافی انعکاس خواهیم داد؛ تا ضمن آکادمیکی بودن کار، صاحب نسخه نیز برای نسخه ی خود شناسنامه ای به ثبت برساند. از این رو دعوت میشود از بزرگوارانی که دارای نسخ کلامیِ واجد شرایط مذکور هستند تا در این پروژه سهیم گردند و نسخه ی خود را به نام خود به ثبت برسانند. عناصر فهرستنویسی و یا ایجاد شناسنامه ی نسخه بدین صورت میباشد:
عنوان. موضوع. کاتب. محل کتابت. تاریخ کتابت. ارزش کتابت. حاشیه ی نسخه. محشی. آغاز نسخه. انجام نسخه. افتادگی و نقصهای نسخه. نفاست نسخه. محل نگهداری نسخه. مشخصات کاغذ. تجلید نسخه. نقوش و تزئینات روکش جلد. نوع خط متن. کیفیت خط. اندازه اوراق. تزئینات نسخه. نشانه های خاص. تعداد اوراق.[28]
برداشتهای ناصحیح و گاه مغرضانه :
نزدیک به چند سالی است که به دلایلی همچون عدم شفاف سازی در بحث کلامها، اشراق بالا و دیر فهم بودن این کلامها، در دسترس نبودن کلامها، تحریف به خاطر سر پوش گذاشتن به رفتارهای غیر منطبق، انکار و نفی کلام توسط افرادی که متأثر از ذهنیات غالب میباشند، ترس از فرهنگ غالب، استحاله سازی، ایجاد آشفتگیِ درون قومی، متزلزل ساختن پایه های اعتقادی یارسان… موجی از مشاغبه و شک نسبت به کلامها در محافل به وجود آمده است؛ و متأسفانه توسط افراد نا آگاه نیز به آن دامن زده میشود، تا بحث کلام بودن و یا شعر بودن به وجود بیاید. این مسئله در محافل دانشگاهی نیز پی گرفته میشود و گفته شده که شعر هجاییِ کلامها در سالهای متأخر توسط شاعری توانا و قریحه پرداز ساخته و پرداخته شده است، و این اشعار را با فرموده (مرمو) به حضرات هفتن هفتوانه و سایر یاران سلطان اسحاق منتسب کرده اند[29]. و یا اینکه انتقاد میشود که چرا گفته شده کلامهای یارسان با آخرین داده های نجومی همخوان و مطابق است؟! و یا اینکه تذکره اعلی را به دلیل ناآگاهی اثر ایوانف فرض کرده اند. و به دلیل عدم تحقیق کافی برای شناخت از این اثرها، فقط به برداشتهای ذهنی خود اکتفا کرده، و یحتمل بر اساس غرض قلم زدن آسمان و ریسمان کرده و مطالب را به هم دوخته اند.[30] زیرا اگر چنانچه گفته شده که مثلاً کلام دورهی کیهان[31] با آخرین داده های علمی همخوان است بدون شاهد و مثال و پردازش علمی به این کلامها و تعاریفِ منطبق این گفته عنوان نگردیده است تا گفته شود که چرا نوشته شده کلامهای یارسان با آخرین داده های علمی همخوان است. وانگهی حق انتقاد زمانی باقی خواهد ماند که این سخن بدون ارائه ی کلام مربوطه و دلایل مبرهن نوشته شده باشد، و این در حالیست که کلام مربوطه ارائه شده و زبان آن هم برای کسی که اندکی تعمق داشته باشد و غرض را در مناسبات تحقیقی دخیل ندهد گویا و شفاف است.
تذکره اعلی متعلق به ایوانف نیست و نبوده، بلکه ایشان نسخه ای از آن را به دست آورده و در سال 1950 در بمبئی به چاپ رسانیده، که در سال 1338 نیز در ایران (اسماعیلی) به چاپ میرسد. این متن کوچ کلام میباشد که تقریباً صد سال قبل از تولد ایوانف نوشته شده است، و هیچ منافاتی با کتاب سرانجام به عنوان منبع اصلی یارسان ندارد و نداشته.
در پاسخ به آن دسته از عزیزانی که عنوان میکنند این کلامها در سالهای متأخر توسط افرادی سروده شده میتوان به زبان گفتاریِ متفاوت در دوره های مختلف اشاره کرد. میتوان به نسخ متعدد و کهن بالای دویست سال و سیصد سال اشاره کرد، میتوان به نسخی که در مناطق مختلف یارسانی نشین کتابت شده اشاره کرد، همچون نسخی که در استان کرمانشاه یا آذربایجان نوشته شده، نسخی که در کرکوک نوشته شده و یا نسخی که در باینان موصل نوشته شده است.
منابع و مأخذ:
- افشار ایرج، مقام انجامه در نسخه، نامه بهارستان بهار و تابستان شماره 5. 1381
- جهانبخش جویا، راهنمای تصحیح متون، تهران میراث مکتوب چاپ سوم 1390
- ذاکری مصطفی ، ابداع خطوط رمزی در فرهنگ اسلامی و ایرانی، آیینه میراث پاییز و زمستان 1388 شماره 45.
- سلطانی محمد علی، ئاده م سه فی ئه للا، هه ولیر ، ده زگای ئاراس 2011
- سلیمی فرشاد و رضا زاده صفری محمد، تأملی انتقادی در برخی تحقیقات داخلی درباره فرقه اهل حق،. کارنامه تاریخ، فصلنامه علمی- تخصصی دانشگاه شهید بهشتی سال اول شماره سوم بهار 1394.
- طبیب زاده امید، مقایسه ی اقوال ایزدیها با کلامات یارسان در پرتو برخی سروده های ایرانی غربی، ادب پژوهی شماره بیستم تابستان 1391
- طاهری طیب، سرانجام (مجموعه کلامهای یارسان)، سلیمانیه، انستیتو فرهنگی کرد 2007
- طاهری طیب، تاریخ و فلسفه ی سرانجام (شرحی بر نحله های فکری و اعتقادی کردستان)، هه ولیر، مرکز نشر و تحقیق مکریانی 2009
- طاهری طیب، زیگ آریایی-کردی ( تقویم و چگونگی گاهشمار در کردستان)، هه ولیر، مرکز نشر و تحقیق مکریانی 2010
- طاهری طیب، بانگ سرحدان ( شمه ای از مفاهیم و اشراق مستتر در کلامهای یارسان)، هه ولیر، مرکز نشر و تحقیق مکریانی 2013
- کاکه یی هاشم ،کتاب حقیقت ثنایی معجم گلستان یاری احکام زبور آیات انور سلطان سرجم، کرکوک چاپخانه نهوروز 2012
- کاکه یی هاشم ، شه وقی و گریانی، کرکوک چاپخانه کارو 2016.
- فریدونی حسنعلی و عمادی مرجان ، بررسی عناصر فهرست نویسی نسخه های خطی و تعاریف آنها، شمسه پاییز-زمستان ش 11-12 سال 1390
- فدایی غلامرضا ، آشنایی با نسخ خطی و آثار کمیاب، تهران سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی 1386.
- ملااحمد نراقی خزائن به کوشش حسن حسن زاده آملی و علی اکبر غفاری، طهران 1380 ق.
- وفادار مرادی محمد، مقدمه ای بر اصول و قواعد فهرست نگاری در کتب خطی، تهران کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی 1379
طیب طاهری
tayebtaheri@yahoo.com
1- تحقیقات در مورد اشعار کلاسیک کردی نشان میدهد که از میان آثار شعرای کرد تا آغاز قرن بیستم، صد و نوزده اثر به کردی گورانی، ده اثر به کرمانج شمالی و هشت اثر به کرمانج جنوبی میباشد.
2- سرانجام، نگارنده، دوره باباهندو ص867 / 2007
3- تاریخ و فلسفه ی سرانجام ، نگارنده ص251.
4- مقام انجامه در نسخه، ایرج افشار، نامه بهارستان بهار و تابستان 1381 شماره 5.
5- بانگ سرحدان . نگارنده . ص 24 .
6- دوره بر اساس مفاهیم کلامی در بر گیرندهی دو مفهوم است: یکی ظهور ذات (اکمل و غیر اکمل)، دوم ارائهی مفاهیم و بندهایی کلامی در بیان نظاممندیِ کائناتی، شرع و ارکان، رمز و نماد،… در قالب حکایت و یا وقایع مشخص. متأسفانه برخی از محققین به خاطر عدم دسترسی به منابع کلامی سرانجام را به شش بخش تقسیم نمودهاند و دعاها را هم بر اساس تقسیم بندی اوستا خرده سرانجام نام نهاده اند که صد در صد اشتباه است.
8- لازم به ذکر است که شاعر، کاتب و یا جانشینان و طرفداران کاتب، مؤظفاند نسخهی کهنِ هر کدام از این دورهها و یا کلامهایی که در میان مردم نشر داده اند را به جهت اثبات آن دوره ارائه دهند.
9- دستخط تمام افراد نامبرده موجود است و دورههای کلامی که این بزرگان کتابت نمودهاند جزء میراث گرانبهای یارسان میباشد.
10- ئاده م سه فی ئه للا، محمد علی سلطانی، دهزگای ئاراس 2011.
11- هر چند اشعار این کتاب کلامهای یاری نمیباشند و فقط تفسیری بر سرانجام است اما به خودی خود نمونه ای از یک اثر ارزنده است که وسعت فکریِ مفسرین کلام را باز مینمایاند. کتاب حقیقت ثنایی معجم گلستان یاری احکام زبور آیات انور سلطان سرجم. هاشم کاکه یی کرکوک 2012.
12- نسخه های دیگری که توسط برخی از محققین نامبرده شده شامل: نسخه قرندی،مجد یادگاری… میباشد که حقیر برای مشاهدهی آنها اقدام نمودم اما متأسفانه رؤیت نشد.
13- بانگ سرحدان، نگارنده، ص41.
14- البته دوره ها و بندهائی هست که در آن مصراع بیشتر از ده هجا در آن قالب شده است.
15- بانگ سرحدان . نگارنده. ص 40
16- به عنوان مثال در پيدايش هفتوانه، گليمهكول، .. نشان از بيست و يك ميرد، هفت سردار … ميدهد امّا این دوره ها در دسترس نیست.
17- تاريخ و فلسفه ی سرانجام، نگارنده، ص 243 .
18- یا نمونه ی دیگری از امحای دفاتر یارسان نیز شکل گرفته که شخص قبل از فوت کلام را دفن کرده. (… ده ها بار شنیدهایم که یکی از بزرگان قبیلهی داوده در کرکوک به نام کریم آقا کتاب مقدس کاکه ییها را داشته و به کسی هم نشان نمیداده، پس به خاطر اعتقاد وافری که به این کتاب داشته قبل از فوت آنرا در گودالی دفن میکند.). شه وقی و گریانی، هاشم کاکه یی، کرکوک 2016.
19- بانگ سرحدان. نگارنده . ص 45
20- بررسی عناصر فهرست نویسی نسخههای خطی و تعاریف آنها، حسنعلی فریدونی، مرجان عمادی،
21- مقدمه ای بر اصول و قواعد فهرست نگاری در کتب خطی، محمد وفادار مرادی، تهران کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی ص 121 ،1379.
22- یکی از ایرادات وارده بر نسخ کلامی آن است که کاتب منبع کتابت خود را عنوان نکرده است. کاتب اگر مینوشت که کتابت خود را از روی چه نسخهای انجام داده، و یا چه کسی کلام را قرائت نموده و ایشان کتابت نموده، بسیاری از ابهامات تاریخی در خصوص نسخه نویسی در یارسان حل و فصل میشد.
23- نراقی ملااحمد خزائن به کوشش حسن حسن زاده آملی و علی اکبر غفاری، طهران 1380 ق. ابداع خطوط رمزی در فرهنگ اسلامی و ایرانی، مصطفی ذاکری، آیینه میراث پاییز و زمستان 1388 شماره 45.
24- مقدمه ای بر اصول و قواعد فهرست نگاری در کتب خطی، محمد وفادار مرادی، تهران کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی ص60 ،1379.
25- آشنایی با نسخ خطی و آثار کمیاب، غلامرضا فدایی،ص88. تهران سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی 1386.
26- راهنمای تصحیح متون. جویا جهانبخش. ص 17
28- بررسی عناصر فهرست نویسی نسخه های خطی و تعاریف آنها، حسنعلی فریدونی، مرجان عمادی، ش11-12. 1390
29- مقایسه ی اقوال ایزدیها با کلامات یارسان در پرتو برخی سرودههای ایرانی غربی، دکتر امید طبیب زاده، ادب پژوهی شماره بیستم تابستان 1391 ص 53-74.
30- تأملی انتقادی در برخی تحقیقات داخلی درباره فرقه اهل حق، فرشاد سلیمی، محمد رضا زاده صفری. کارنامه تاریخ، فصلنامه علمی-تخصصی دانشگاه شهید بهشتی سال اول شماره سوم بهار 1394.
31- زیگ آریایی-کردی، نگارنده، هه ولیر مرکز نشر و تحقیق مکریانی 2013.