مقالات و مطالب

اصطلاح “کرد جنوبی” برای لک‌ها، توفیری با اصطلاح “ترک کوهی” برای کردها ندارد؟

 

در اظهارنظر از سوی یکی از فعالین سرزمین پهلویان که گلایه نامه‌ای منطقی است این‌چنین آمده:

لک یک گروه اشاره‌پذیر است که در چهار استان تقسیم شده است و به شدت سرکوب شده است. در لرستان آن‌ها را لر و در کرمانشاه آن‌ها را کرد خطاب می‌کنند. در رسانه‌های نیم‌بند محلی نیز پژواکی ندارند. در کرمانشاه و خرم‌آباد عمدتاً در محله‌های فقیرنشین متمرکز شده‌اند و به‌ مثابه عامل تخریب شهری، نمادپردازی می‌شوند. حاشیه‌نشینی باعث کارهای فرودست و بزه اجتماعی می‌شود، زندان‌ها پر از لک‌ها می‌شود. از فقر به حاشیه‌ی شهرهای بزرگ تهران و کرج مهاجرت می‌کنند و دست‌فروشی در مترو فقط یکی از نشانه‌های آنهاست. در مشاغل دولتی نیز بجز رفتن درون نظام عمدتاً هیچ لابی دیگری ندارند. خلاصه لک‌ها نیز بعد از ده‌ها سال که از قضاء یکی رفت درسی خواند شروع به پژواک دردشان می‌کنند. اما اینجا به محض حرف زدن متوجه می‌شود با سه مشکل روبه‌روست نه مثل بقیه با یک مشکل:

نخست: با خود نگاه تمرکزگرا؛ مانند بقیه‌ی اقوام می‌بیند که منابع اقتصادی و غیره به او کمتر می‌رسد، یعنی اصلاً نمی‌رسد. و واکنش‌اش نیز با همان گفتمان وحدت ملی جواب می‌گیرد که ما یک کشور یکپارچه‌ایم حالا کمی اختلاف لباس‌ها و گویش‌ها که قرار نیست چیزی بشود. فقیر هم هستید ریاضت بکشید برای‌تان خوب است. مشکل به هر حال ژن مرغوب است.

دوم: با لر؛ که گفتمانی وحدت را بازتولید کرده است و معتقد است که لک وحدت لر را بر هم می‌زند و نباید اسمش را ببرید. یعنی لر که اساساً نه دولت- ملت است و نه دنبال آن است، مانع از شکل‌گیری گفتمان اقلیت در بین لک‌ها می‌شود. پس به لک انگ «تجزیه‌طلب» می‌زند!

سوم: کردها که در ایران دولت- ملت نیستند ولی میل به دولت- ملت دارند. و لک‌ها را نیز مانند لرها در گفتمان بازتولید وحدت تفسیر می‌کنند؛ لذا لک‌ها را «پان‌گرا» می‌خوانند. لفظی که کرد در مقابل لفظ «جدایی‌طلب» که دولت تمرکزگرا بر او می‌زند به‌مثابه پاتک به کار می‌برد. از سوی دیگر خودش نیز چون می‌خواهد یک دولت- ملت باشد از همان گفتمان «زبان اصالت» استفاده می‌کند که زبان کردی، وحدت تاریخی و اتیمولوژیسم و غیره را برای غلبه بر تشتت‌ها دنبال می‌کند. یعنی می‌کوشد خود را چونان یک ملت دارای زبان مشترک، تاریخ یک‌دست‌تر بازیابد. و لذا تعیّن لک را خطری برای آن وحدت می‌بیند و سعی می‌کند آن­را به حد لهجه‌ای حاشیه‌ای فرو بکاهد. به یک کرد نویسنده که رمان‌هایی در خصوص سرکوب اقلیت‌ و رنج کرد نوشته گفتم: جناب این اصطلاح “کرد جنوبی” برای لک‌ها، توفیری با اصطلاح “ترک کوهی” برای کردها ندارد؟ در جوابم گفت: برو بابا اینجوری باشد که از فردا هر کوره آبادی‌ای می‌گوید یک قوم‌ام!

گفتم: اولاً، جالب است که حضرت‌ات همان منطقی را بازتولید می‌کنی که از آن در رنجی. ثانیاً، در آن فلسفه پسامدرنی که در آن مثلاً به تنگی نفس افتاده‌ای، حتی “کوره آبادی” هم بخواهد تفاوت‌اش به رسمیت شناخته شود اتفاقاً از او دفاع می‌شود، زیرا اساساً پسامدرنیسم دارد از “تفاوت” می‌گوید نه “اینهمانی” و نه به ذاتی قائل است و نه من و مایی و من‌اش دیگری است، اما چه سود که نمی‌فهمید آنچه را می‌خوانید و به قول هوسرل از حرف‌های فلاسفه فقط آنچه را که دوست دارید می‌شنوید.

زبانِ یک گروه که بدواً از این تمرکزگرایی در رنج است، «زبانِ تفاوت» است نه زبانِ اصالت. یعنی می‌کوشد بگوید ما در مقام یک گروه به مثابه یک قوم این وجوه تمایز را داریم و با نادیده گرفته شدن این تمایزات آن حقوق انسانی‌مان پایمال شده است. حال خود این گروه نمی‌تواند برای حفظ “اینهمانی‌”اش از همان منطقِ دولت‌ملتی استفاده کند و به اقلیت‌های پایین‌دست‌تر یا کم‌صداتر با همان زبانی سخن بگوید که گفتمان دولت‌ملتی با خود آن‌ها سخن می‌گوید. یعنی بگوید وحدت ما با حق‌طلبی شما به مثابه یک گروه از دست می‌رود و دیگر نمی‌توانیم فریاد به ‌حاشیه‌ رفتگی‌مان را سردهیم! این حرفی متناقض است.

مغالطه‌ی اتیمولوژیسم، یعنی حوالتی ساختارگرایانه به ریشه‌شناسی لغات و اشتراکات دستور زبانی برای امحای تفاوت‌ها در جهت یکپارچه‌‌سازی و ادغام و حذف و زیرمجموعه‌سازی نیز در همان منطق تمرکزگرایی سطح دولت‌ملت‌ها می‌گنجید و بازتولید آن در ساحت اقلیت‌ها بی‌معنی و مخرب است. یک هویت [آیدنتیتیِ] قومی چونان یک کل گشتالتی باید دیده شود که تفاوت و تشابه آن را فقط زبانشناسی اتیمولوژیستی و حتی اصلاً زبان­شناسی به تنهایی مشخص نمی‌کند.

دستگاه فونتیک هم می‌تواند به اندازه‌ی دستگاه اتیمولوژیک یا گراماتولوژیک در تعیین تمایز دارای اهمیت باشد. اینکه یک مغالطه‌ی کودکانه می‌کنند که پنجاه واژه‌ی لکی بیاورید که در کردی نیست. اول شما باید مرکزِ کردی را با مرکز لکی مقایسه کنید نه اینکه تا گویش‌های مرزی کردی را هم حساب کنید و از زنگنه‌ای که عمده‌ی کلمات‌اش با لکی یکی است و فقط تمایزشان در دستگاه فونتیک است را هم کردی بگیرید و بعد بگوییم خب کلمات در کردی هم هست پس لکی گویشی از کردی است! شما دو گویشور از کردی معیارِ سورانی را با اصل لهجه‌ی مثلاً کاکاوندی از زبان لکی را کنار هم بگذار اگر بدون مترجم توانستند ده جمله پشت سر هم از زبان هم را بفهمند آنگاه این‌ها را ادغام کن. می‌گویند خب سورانی و بادینانی هم نمی‌توانند مفاهمه کنند اما هر دو کردی‌اند.

اولین باری که سلطان سنجر سلجوقی استانی را به نام کردستان مرزبندی کرد مرزهای آن استان دقیقاً منطبق بر منطقه لکستان است و اتفاقاً آنجاکه مرز کردستان قدیم تمام می‌شود تازه مرز کردستان امروزین شروع می‌شود! یعنی لک‌ها می‌توانند بگویند این کردستان اسم قدیم استان ما در برهه‌ای از تاریخ بوده است که شما عاریه گرفته‌اید و الان روی سر خودمان چماغ‌اش کرده‌اید. ما موقعی کردستان بودیم که کردستان مد نبود.

اما غافل از اینکه این افراد فرصت‌طلب که هیچ اخلاقی را رعایت نمی‌کنند و خون به دل خود ملت کرد هم کردند، دست به هر کاری می‌زنند. کانال‌های مجعولی به اسم “لکِ کرد” ساختند و به تخریب لک‌ها با توهم توطئه و وصل کردن آن‌ها گاه به ترکیه! گاه به اطلاعات سپاه پرداختند. در کانال‌هایشان هیچ خبری از درد و مسائل لک‌ها نیست، فقط پرونده‌سازی و تخریب هر چهره‌ای و فعالیت لکی و کاریکاتور ساختن از آنها. که حالا فردا نگویند اجازه دهید دو ساعت ما هم در این صدای و سیمای محلی، لکی حرف بزنیم. الان مسئله یک پیکربندی نابرابر اجتماعی است. ما می‌خواهیم در یک محیط دموکراتیک در عرض دیگران باشیم نه بیشتر نه کمتر. دلیل نمی‌شود به فرض گروهی در میان یک جریان اجتماعی فرصت طلبی کنند یا مصادره‌ای صورت بگیرد شما به کل تعمیم دهید؛ و اخطار بدهید.

یک کرد بادینانی را ببینم بگوید “تو هم کردی؟” با اشتیاق می‌گویم “بله”. به بختیاری هم برسم می‌گویم یکی هستیم. اما یک خرم‌آبادی یا یک کرمانشاهیِ ایدئولوژیک، هدف‌اش از این عبارتِ “تو هم کردی” یا “تو هم لری” بوی تعفن سرکوب می‌دهد، این یعنی باید کلهری یا لری حرف بزنی و از آنچه که هستی شرم داشته باشی. اینجا دیگر می‌گویم “نه، لکم”، چون بحث بر سر پیکربندی اجتماعی است و بازی هویت‌زدایی در کار است. اینجا ما دیگر پدیده‌ای همچون کردستیزی نداریم بلکه «کردگریزی» داریم. [1]

[1]. (دست نوشته­ ای از دکتر نجات غلامی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده + 19 =